ژینوس صارمیان
در میان هزار و یک بدبختی که دوران دانشجویی ما داشت، سلف سرویس یا ناهار خوری دانشجویی یکی از بزرگترین نقاط ضعفش بود.
در اون زمان ناهار ۷ و شام ۵ تومن بود. غذا کلا غیر قابل تحمل بود، خصوصا روزهای سهشنبه که خورش هویج و چهارشنبهها که عدس پلو (ساچمه پلو) داشتیم. گربهها از روی میزها رژه میرفتن و ته مونده ظرف غذامون رو میلیسیدن، موشها در گوشه وکنار دیوارها در رفت و آمد بودن و ما هم مثل بقیه غذا رو میخوردیم و دم نمیزدیم. مگر میشد دانشجویی که از صد تا سد گزینش گزارشات امور تربیتی مدرسه و تحقیقات محلی رد شده بود، در اون شرایط خطیر مملکت غر بزنه (این مورد تحقیق محلی واقعا جدی بود، خدای نکرده اگر هفت جد و آباد قبلتون با اجداد همسایه مشکلی داشتن، موقع کنکور آنچنان انتقامی ازتون میگرفتن که دیگه خواب دانشگاه رفتن رو هم نمیتونستی ببینی)....
تا اینکه بعد از مدتی کشف کردیم که سلف سرویس اساتید با قیمت ۲۰ تومن غذای با کیفیت خیلی بهتری ارائه میکنه که توی ظرفهای چینی هم سرو میشد... تدریجا بقیه هم خبردار شدن و کمکم صف طولانی شد. از طرفی خبر به گوش مذهبیها رسید که چه نشستهاید، مملکت در حال جنگه و عدهای دانشجوی مستکبر دارن غذای ۲۰ تومنی میخورن. دانشجویی که با درد مردم آشنا نباشه، چه حقی داره صندلی دانشگاه رو اشغال کنه و اینکه ما اصلا تخصص بدون تعهد نمیخواهیم... و گناه «خود رو تافته جدا بافته دونستن» در اون زمان گناهی نبود که به راحتی اغماض بشه.... به این ترتیب کاسه کوزه ما رو جمع کردن و بعد از اون غذا رو تنها با ارایه کارت میدادن و ما هم مجبور شدیم تا آخر دوران تحصیل با همون غذاهای مزخرف که حالا دیگه بخاطر «شرایط خطیر» بدون گوشت هم شده بود سر کنیم....
از بین هم دانشگاهیهای اون زمان که افتخارشون این بود که با دمپایی و لباس پاره پوره به دانشگاه بیان، غذای ساده بخورن و در بهترین حالت با موتورسیکلت رفت و آمد کنن، بعضیها وزیر، معاون وزیر، نماینده مجلس، وارد کننده تجهیزات پزشکی،.... و بقیه هم سرشون رو پایین انداختن و مشغول طبابت شدن....
اینها رو عرض کردم که بگم نسل ما که تحت چنین شرایط و با این معیارها پرورش پیدا کرد، در نهایت اختلاسگر شد، دکل دزدی کرد، ماشین لاکچری سوار شد و آقازادههای تحفهای تربیت کرد که باافتخار زندگی پوچ و مستهجنشون رو برای عموم مردم به نمایش میگذارن... وای بحال نسل شما که با بستنی ۵۰۰-۴۰۰ هزار تومنی و همبرگر سیصدهزار تومنی عکس میندازه و مفتخوری رو مایه افتخار میدونه...
با درود به شما خانوم صارمیان! به نکته ی جالب و پر معنایی اشاره کردید . بنده همیشه منتظر نوشته های صمیمانه و صادقانه شما هستم. موفق و سلامت باشید.