امید در زمانه یاس
ایلکای
در زندگی گاهی آدمی اسیر بنبست میشود. بنبستها ناشی از ناتوانی انسان در چیره شدن بر چیزی هستند که مسیر خواست او را مسدود کردهاند. گاهی این مانع مقابل ما انسانی دیگر است، گاهی طبیعت و در بسیاری موارد حکومتی مستبد.
در تمام این موقعیتها به نظر میرسد آدمی حق انتخابش را از دست داده و بنبستساز ما را به صلیب کشیده است؛ صلیبی که بازوانش را نومیدی و هراس میسازند. قدرت حکومتهای استبدادی ذاتا ریشه در همین یاس و ترس دارد زیرا مردمانی مایوس و هراسیده به سادگی رمهای مطیع و مغموم را میسازند.
در این احوال شوریدن بر بنبست نیازمند شادمانی و دلیری است. «من سرگذشتِ یاسم و امید» جستارهایی درباره احوال مردمانی ایستاده بر فراز صلیب است، مردمانی که برابر استیصال ناشی از ترس و یاس تسلیم نشدند و راهی دگرگونه آفریدند، مسیر شجاعت و امید.
"آنکه فقط امید میورزد بزدل است". این را «کییر کگور» فیلسوف مینویسد. در مواجهه با استبداد انفعال، خوشبینی و انتظار برای نجاتدهنده، قاتل امیدواری است. «واسلاو هاول» در یکی از جستارهای کتاب میگوید:"امید یعنی توان تلاش در راهی خاص، نه چون احتمال کامیابی در آن وجود دارد بلکه چون راهی است نیکو... امید هیچ ربطی به خوشبینی ندارد".
بر فراز صلیب آدمی گاهی مجبور به صبر است، چون در آن زمان توان شکست دادن اهریمن را ندارد. پذیرفتن این ناتوانی نیازمند شجاعتی اخلاقی است: من با وجود آنکه میدانم اکنون پیروز نمیشوم ادامه میدهم. مقاومت برابر شر اینجا مستلزم دلیری انسانی است که از همدستی با شرارت سر باز زده، در مناسک اهریمن مشارکت نمیکند.
انسانی که صاحب صدای خویش است نه پژواکی مکرر میان گله. کسی که به روایت «ادوارد گالیانو» میداند:" صدای آدمی را نمیتوان خاموش کرد، صدا حقیقتی است. صدا زاده نیاز آدمی به گفتن است. دهانها را که ببندند دستها به سخن در میآیند".
هنر و شرافت انجام شیفت در دوره انتقالی
هنر و شرافت سیاست در موقعیت ویژهی ما به این موضوع گره خورده است که چه زمانی تصمیم میگیرید تا پارادایم شیفت تازه خلق کنید. اگر در زمانهی خفتبار اصلاحات این تسلط بیمارگونهی اجرایی وجود داشت که ۳۰ سال میتوانید یک دیسکورس شکنجهآور را ادامه دهید، آرایش بحرانهای کنونی و سرعت تحولات ایران، دیگر اجازه و مجال چنین خفتی را به سیاست ورزان کنونی نمیدهد.
امتیازهای منفی برجستهای هم عموما دارید. هم از فضای عمومی ایران دور هستید و هم تنفر و خشم عمومی را درک نمیکنید. ملت ایران تنها یک بار شانسی را به کسی میدهد و دیگر آن را تمدید نمیکند. در ابتدا تصور یار مردمی ایجاد میکنید و چون قدر ناشناس هستید همان را به یک خصومت اجتماعی تبدیل میکنید، چرا که شفافیت ندارید، احساس مسوولیت در شما مرده است، روی فراموشی ناکامی حساب باز کردهاید.
هر چیزی را مشمول مرور زمان میدانید و گمان میکنید با ایرانی بازی با هر چیزی میتوان زمان کشی کرد. به همین خاطر تصور میکنید به نوعی در دنیای سیاست انتقالی ویژه در امروز ایران، ابدی و جاودان میمانید و حتی این قابلیت را دارید که تجربه زمان نابود شده در اصلاحات را تکرار کنید، نه! ابر بحران های کنونی این اجازه را به شما نمیدهند.
واقعیت این است که عمر سیاسی بسیاری از شما پایان یافته است. گرچه اندازهی روشنی کورسو گاهی به این فکر میکنم که امیدی به شما وجود دارد اما دلایل بالا کافی است که ملت به واقعیتی بحرانی بیاندیشد، یاد و خاطره شما را دفن کند و به سوی چشمانداز تازهای حرکت کند.
فعالیت سیاسی ۱۸ ماه گذشته را در بیرون ایران کسانی انجام دادند که پلتفرم بالادستی در اختیار نداشتند. همین مردم عادی در آلمان و فرانسه و بریتانیا و کانادا و دهها کشور دیگر بودند که نابترین مشارکت های عمومی در سیاست را ساختند. بسیاری از آنها زنان و مردان قابلی در تخصص های خودشان هستند، اما فقط یک فکر اجرایی داشتند، کمک به ایران. سیاست دقیقا در پایین ترین نقطه از همکاری عمومی شهروندان شکل میگیرد. حالا شما نباشید میتواند سقف را هم خودش طراحی کند.
خب باید به روشنی نوشت که فقدان اراده سیاسی وجود دارد. ارادهی سیاسی به معنای کارگذاری در سیاست وجود ندارد. شروعش به نظرم از اینجاست که در ابتدا تعریف گستردهای از چند موضوع ارائه کنیم و با گذشته خداحافظی کنیم:
۱- تعریفی از انواع تعارضهای عمومی شده در دو منطقه (داخل و خارج) ارائه کنیم. مکانیسم های احتمالی رفع تعارض را ارائه کنیم.
۲- برای مشارکت عمومی تئوری های چندگانه داشته باشیم. چگونگی یک پیشنهاد سازماندهی دموکراتیک با هدف اول در دیاسپورا که پلتفرم مشارکت را تعریف کند و بعد آن را به ایران متصل کند. یک رویه از تفکر استراتژیک دارد که میتوان فرآیندش را نوشت. نقطه اراده گرایانه اینجا تعریف و جدی میشود.
۳- قدم بعدی نهادسازی به هر شکلش، سازمانی، حزبی است، اما ساخت کالکتیو اکشن هدف فوری اقدام است.
۴- چشم انداز استراتژیک! میشود از چند رویکرد مبتنی بر سناریو و ساخت فرآیند آن استفاده کرد و چرخههای پایدار طراحی کرد.
#سیرک_انتخابات ترند وضعیت ما نیست. توصیف حال ما، #سیرک_اپوزیسیون از هر نوع است که با مطرح کردن موضوعاتی که قبلا توسط مردم سابیده شدند میخواهد به حیات بیلیاقتی ادامه دهد. سیرک امروز شما هستید که مدافع استمرار شرایطید چون تصور میکنید فرصت برای اقدام، ابدی به نظر میرسد.
ویدیو زیر دقیقا توصیف این شرایط است. مرد تهییج کننده در حال القای یک آدرس دروغ برای مبارزه است، در حالی که مردم عموما از این خیابان به هر حال هر روز دارند رد میشوند.
نظرات