ژینوس صارمیان
چند روز اول سفر اصلا توجهم به سس کاراملی کنار بوفه صبحانه جلب نشده بود، تا اینکه دیدم «آنماری» دنبال خریدن چیزیه و هر جا که میرفتیم در موردش سوال میکنه؟ آخرش که ازش پرسیدم این چیه که میخوای بخری؟ جواب داد: «دولسه دلچه». همون که صبحها کنار نون و کره است. وسط شیرینی «آلفاهوره» هم میذارن. خلاصه روز بعد امتحانش کردم و خوردن همان و دل در گرو عشق دولسه دلچه نهادن همون و بقول نظامی: دلی بفروختم جانی خریدم ….
از اونروز همه جا بدنبال دولسه دلچه که حتی اسمش رو هم نمیتونستم بگم، بودم و مرتب از آنماری و الیزابت میپرسیدم، بپرسید ببینید از اون خوشمزه ها هم دارن یا نه. تا اینکه الیزابت که اسپنیشه و از دستم به ستوه آمده بود توضیح داد که دولسه یعنی شیرینی و لچه هم یعنی شیر تا بالاخره نیمی از سفر گذشته بود که اسمش رو یاد گرفتم.
حالا دیدین اینجا فصل پاییز از قهوه تا نوار بهداشتی با اسانس کدو تنبل وارد بازار میشه؟ تو آرژانتین هم از شیرمرغ تا جون ادمیزاد رو میشد با اسانس دولسهدلچه پیدا کرد، شیرینی، شکلات، بیسکویت، بستنی، ژله، شراب، ودکا، ابنبات، ادامس، … و دولسه دلچه با طعم کاکائو، دارچین، زنجبیل فلان، بهمان.….
خلاصه جونم براتون بگه که اگر رفتید بهشت و دیدین در یکی از نهرها یک مایع غلیظ قهوهای رنگی روانه، یوقت فکر نکنید که یکی گلاب به روتون دچار دلپیچه شده و تنگش گرفته و جوی عسل رو آلوده کرده. خیر، اون همون دولسه دلچه است. وقتی آنماری تعریف میکرد که تو تورنتو هم دولسه دلچه دارند ولی چون کیفیت اینجا رو نداره، میخواد بخره، من آهی کشیدم و گفتم: خوشبحالتون، تو دهات ما از این چیزها پیدا نمیشه …. و دردسرتون ندم با چمدانی بس سنگین از بار دولسه دلچه بازگشتم.
بعد به هرکس که سوغاتی میدادم تا میومدم در وصف دولسه دلچه صحبت کنم میدیدم طرف میگه: اها دولسه دلچه، مرسی. بله میدونم چیه … و من در عجب بودم که چرا همه این دلبر شیرین رو میشناسند بجز من.
دیروز هم که رفتم کیک بخرم، ناگهان چشمم افتاد به برچسبی که نوشته بود «کیک توتفرنگی با دولسه دلچه»… و یهو از ذهنم گذشت که نکنه این فقط من بودم که نمیشناختمش، مثل موقعی که به خیال خودم «موهیتو» رو کشف کرده بودم و دوستی گفت: تو ایران همه جا میتونی موهیتو بخوری (البته از نوع ویرجین). اومدم دولسه دلچه رو به فارسی سرچ کردم و دیدم کلی مطلب و ویدیو از طرز تهیه تا درست کردن انواع اطعمه و اشربه با دولسه دلچه بالا اومد.
حالا شما که این مطلب رو میخونید، اگر میدونستید دولسه دلچه چیه، بالاغیرتا چشمهاتون رو نچرخونید و بگید: ایش، با این همه ادعا دولسه دلچه رو نمیشناخت، و اگر نمیدونستید، بیابید و بخورید چون ظاهرا در همه جا پیدا میشه و دعایی به جان من و اگر در قید حیات نبودم، فاتحهای نثار روانم بکنید.
شیرینی "اَلفَخُر" که در آرژانتین خیلی طرفدار داره, ریشه عربی داره و از واژه "فاخُر" میاد. منهم موقعی که اونجا بودم دوستان آرژانتینی همش "اَلفَخُر, اَلفَخُر" میکردن و منهم هی میگفتم که بابا من ایرونیم و ما "اَلفَخُر" نداریم! در آرژانتین خیلی لبنانی و سوریه ای زیاده.
"دُلسه دِ لِچه" را هم با کیک "Tres Leches" میخورن که خیلی بین لاتین تبار ها محبوبه.
یکی دیگر از چیز های مشهور آرژانتین سوس کنار "استیک" Chimichurri است که سر هر میزی است و از چند سال پیش سوپر مارکت Trader Joe's هم اون رو میفروشه.
دفعه دیگه اگر قسمت بود, از جنوب آرژانتین با "Cruise" به قطب جنوب برین و تا یخها آب نشده و کاندو سازی راه نیفتاده طبیعت زیبا را ببینین.
خیلی ممنون ژینوس عزیز. «دولسه دلچه» برای من زیادی شیرینه اما همسایه آرژانتینیام که هر روز باید بزنه تو رگ.
در ضمن فرامرز... موافقم: اَلفَخُر عالیه!
بله شیرینی «الفاحر» و چیمچوری رو هم اونجا امتحان کردم و هم با خودم اوردم. دیدن قطب جنوب هم جزو باصطلاح «باکت لیست» هست. فعلا این دفعه تا «تیر دل فوگو»ً رفتم.