خانه چنین گفت
بیشتر
هر آدمی دو قلب دارد، قلبی كه از بودن آن باخبر است و قلبی كه از حضورش بیخبر. قلبی كه از آن باخبر است، همان قلبی است كه در سینه میتپد. همان كه گاهی میشكند گاهی میگیرد و گاهی میسوزد گاهی سنگ میشود و سخت و سیاه و گاهی هم از دست میرود...اما قلب دیگری هم هست؛ قلبی كه از بودنش بیخبریم. این قلب اما در سینه، جا نمیشود و به جای این كه بتپد، میوزد و میبارد و میگیرد و میتابد. این قلب نه میشكند و نه میسوزد و نه میگیرد. سیاه و سنگ هم نمیشود از دست هم نمیرود زلال است و جاری مثل رود و نسیم. بی بی کسرایی
یارب ز شراب عشق سرمستم کن*وز عشق خودت نیست کن و هستم کن - از هرچه بجز عشق خودت تهی دستم کن* یکباره به بند عشق پا بستم کن. خواجه عبدالله انصاری
از شاعران و مجانین و انقلابیون دوری کنید تا رستگار شوید!خودم
به خاطر ولنتاین: حوصله ی جمع و تفریق ندارم یک ضرب دوستت دارم. piter
عجیبه که دویست نفر مرد بی غیرت توی مکان وقوع این جنایت ها بعنوان شاهد و ناظر و رهگذر حضور دارن ، اما خیلی ریلکس فقط به دستگیری خانم ها نگاه میکنن و عکس العملی در مقابل حرکت خشونت آمیز و وحشیانه چندتا مامور در حق اون خانم های بی دفاع که به التماس افتاده و کمک میخوان انجام نمیدن. بارها گفتم که انگار گرد مرگ و بیخیالی توی این سرزمین پاشیده شده و خایه های مردها را کشیدن. —گل گلاب